مفهوم شخصیت
برای درک رفتار سازمانی، درک رفتار فردی ضروری است. ماهیت و شخصیت فردی انسان ریشه اصلی رفتار است.
واژه شخصیت از واژه لاتین persona گرفته شده است. این نشان دهنده ماسکهایی است که در نمایشهای یونان باستان توسط بازیکنان تئاتر استفاده میشده است.
از این رو، شخصیت یک تصویر اجتماعی سطحی است که ما از آن استفاده میکنیم.
به علاوه، ما همچنین میتوانیم شخصیت را بازتابی از غالبترین ویژگیهای قابل مشاهده در رفتار فرد (یعنی پرخاشگری یا خجالتی بودن) بدانیم.
- از طریق شخصیت است که فرد در محیط های مختلف اجتماعی تأثیر کلی بر دیگران میگذارد.
رفتار و شخصیت
با نسبت دادن رفتار به عنوان ظاهر بیرونی و نه بیان احساسات واقعی ذهن، میتوان مقایسه سریع رفتار و شخصیت را انجام داد.
شخصیت شاخص ذهن و احساسات است، یعنی رفتاری که توسط ذهن تأیید و هدایت میشود، در حالی که شخصیت از سوی دیگر، یک رفتار خودگردانی است.
شخصیت مطالعه شخص است، یعنی فرد کامل انسانی.
در مطالعات رفتار سازمانی، شخصیت فردی از این جهت دارای اهمیت است که شخصیت فردی کارکنان به ساختارهای ذهنی پویا و فرایندهای هماهنگ ذهنی آنها اشاره دارد که سازگاریهای عاطفی و رفتاری آنها با سازمان را تعیین میکند.
اجزای شخصیت
اجزای شخصیت عبارتند از:
- ذهن (وضوح و درک)
- اراده (ثبات و برابری)
- قلب (حفظ، گرما، گستردگی و مغناطیسی)
- نشاط (انرژی)
- هیکل (استقامت و استقامت برای کار) .
شخصیت پویا است زیرا ساختارهای ذهنی تک تک کارکنان در طول زندگی خود به طور مداوم رشد میکنند.
بهعلاوه، در مطالعات رفتار سازمانی، شخصیت و الگوی رفتاری فردی کارکنان به یک ساختار مهم برای تنظیم و موفقیت در موقعیتهای کاری تبدیل میشوند.
به ویژه در یک فضای کسب و کار در حال تغییر، برای به دست آوردن تناسب مناسب، کارفرمایان از آزمون های شخصیت در تصمیم گیریهای انتخاب و استخدام استفاده میکنند.
جدا از این، علاقه به ارزیابی شخصیت برای تحول فرهنگی در یک سازمان نیز مهم است.
با درک مبانی شناختی و عاطفی رفتار انسان ، ارزیابی شخصیت اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
شخصیت و رفتار سازمانی
رفتارهای مرتبط با کار افراد در یک سازمان از دو عامل محیطی و فردی ناشی میشود.
از رویکرد محیطی، تأثیرات بین فردی، گروهی و اجتماعی و عوامل فردی در تواناییهای شناختی، تخصص کسب شده، سبکهای شخصیتی، انگیزه و ویژگیهای جسمی گسترش مییابد.
جنبه مشترک شخصیت
جنبه مشترک شخصیت، شیوهای است که ما به تأثیر آن بر رفتار فکر میکنیم. ما تمایل داریم این را از نظر فردی با مجموعه صفات خاص بیاندیشیم.
به عنوان مثال: ما فکر میکنیم یک فرد پرخاشگر و بی تاب، فردی است که احتمالاً به شیوهای پرخاشگرانه عمل میکند.
تصور میشود جهت رابطه از ویژگیهای شخصیتی ناشی شده و به سمت رفتار سوق مییابد.
به عبارت دیگر، شخصیت شما تأثیر زیادی بر رفتار شما دار ، نه برعکس که رفتار شما شخصیت شما را توضیح میدهد.
به عنوان مثال: ما معمولاً تصور میکنیم که یک فرد خجالتی احتمالاً به مهمانیها نمیرود، اما همچنین میتوانیم فکر کنیم شخصی که به مهمانی یا سایر مناسبتهای اجتماعی نمیرود، خجالتی میشود.
رابطه فرضیهای بین شخصیت و رفتار مربوط به کار یکی از دلایل اصلی آن است که مورد توجه کسانی است که سازمانها را مطالعه و مدیریت میکنند.
سخن آخر
یکی از موضوعات اساسی در درک رفتار مردم این است که ما چگونه شخص را در یک محیط سازمانی درک میکنیم.
جکسون و کارتر اشاره کردند که در سازمانهای کاری، ما اغلب دیدگاه محدودی نسبت به شخص داریم، که بیشتر روی درجه تمایل برای پیگیری اهداف سازمانی تمرکز میکنیم.
اما تجربه نشان میدهد که در سازمانهای کاری، افراد از نظر الگوهای رفتاری پیچیده ترند.
در زمینههای سازمانی، ما میتوانیم چنین سندرمهای رفتاری پیچیدهای را از نظر اجتماعی و روانشناختی در نظر بگیریم.
به عنوان مثال: ما میتوانیم در متن نقش، هویت، شخصیت یا خود به افراد فکر کنیم.
مقاله “رابطه شخصیت با رفتار سازمانی”
برای دریافت مقاله فوق به صورت فایل WORD و PDF کلیک کنید: