چارت سازمانی روشی مطلوب برای تجسم روابط و نقش های تیمی در شرکتها، سازمانهای غیر انتفاعی، موسسات آموزشی و دولتی است.
نوع شرکتی که شما دارید، نشان دهنده ی نوع نمودار مورد نیاز شما و نوع اطلاعاتی است که قصد دارید روی انتقال آن ها متمرکز شوید.
انواع چارت سازمانی
در اینجا چهار نوع نمودار سازمانی اشاره شده است:
1. وظیفهای بالا به پایین
2. گروهی
3. ماتریسی
4. هم سطح یا Flat
چارت سازمانی وظیفهای
نمودار سازمانی وظیفهای بالا به پایین نشان دهنده ی یک ساختار کسبوکار سنتی است. این ساختار تیم مدیران ارشد را در بالا نشان میدهد و به دنبال آن سایر مدیران ارشد، مدیران میانی و غیره قرار دارند. این ساختار بر اساس نقش وظیفهای افراد در سازمان به بخشهایی مانند فناوری اطلاعات، بازاریابی، امور مالی، منابع انسانی و عملیات مبتنی بر نقش وظیفهای افراد در سازمان، تقسیم شده است. در چنین ساختار سازمانی، کارکنان با مهارت و تخصص مشابه با هم همگروه میشوند. ضمن اینکه، آنها اغلب دچار عدم ارتباط با سایر بخشها هستند.
چارت سازمانی گروهی
چارت سازمانی گروهی، مورد استفاده شرکتهایی است که در یک خط تولید یا جغرافیای خاص سازمان یافته باشد. به عنوان نمونه، در یک کارخانه ی اتومبیل، گروهها ممکن است شامل: سواری، سدان و ماشینهای الکتریکی باشد. هر بخش دارای ساختار وظبفهای خود مانند IT و بازاریابی است.
یک شرکت، زمانی که یک گروه به اندازه کافی مستقل از گروه دیگر باشد، از یک گروه تقسیم شده مانند این استفاده خواهد کرد، با این حال این نوع ساختار همچنین میتواند باعث افزایش برخی هزینههای حسابداری و سربار شود.
چارت سازمانی ماتریسی
چارت سازمانی ماتریسی منعکس کننده ی شرکتی است که در آن کارمندان توسط پروژهها یا محصول تحت هدایت یک پروژه یا مدیر محصول به تیمهایی تقسیم میشوند، اما همچنین به مدیر پروژه یا محصول گزارش میدهند. این نمودارها شرکتهایی رانشان میدهد که به جای الگوهای عمودی با استفاده از گروههای متقابل وظیفهای فعالیت میکنند.
یک ساختار سازمانی ماتریسی میتواند به تسهیل ارتباط بهتر، بازتر و ایجاد یک فضای کاری انعطافپذیر و محیط کار پویا که به راحتی میتواند منابع را در مکان مورد نیاز جابجا کند، منجر شود اما با این حال میتواند سبب ایجاد سردرگمی و استیصال با سرپرستان و اولویت های فرد با افراد شود.
چارت سازمانی مسطح
در ساختار سازمانی مسطح، سطوح مدیریتی بین مدیران و سایر کارمندان را در سطح کمی نشان میدهد و یا فاقد آن است. این نوع ساختار، سبب تقویت مدیریت شخصی و افزایش توانایی تصمیم گیری برای هر کارمند میگردد. این اغلب در کسب و کارهای کوچکتر و استارتاپها به کار گرفته میشود، اما سازمانهای بزرگ از آن مستثنا نیستند.