مدل کوه یخ در حل مسائل

مدل کوه یخ در حل مسائل

پرداختن به مشکلات فقط در سطح رویداد آنها اغلب کافی نیست. علل واقعی اغلب از دید آشکار پنهان است. مدل کوه یخ ابزاری است که به شما امکان می‌دهد دیدگاه خود را تغییر دهید و فراتر از رویدادهای فوری که همه متوجه آن می شوند، ببینید. این به شما کمک می‌کند تا دلایل اصلی رخ دادن این رویدادها را کشف کنید. این با نگاه کردن به سطوح عمیق‌تر انتزاع در سیستم امکان‌پذیر است که بلافاصله آشکار نیستند.

روش کوه یخ در حل مسائل

مســائل روزمره‌ای که در محیط کار غالبا مانند «نوک کوه یخ اســت». وقتی در اقیانوسی شناور هستیم و با نوک کوه مواجه می‌شویم، باید آگاه باشــیم که پایین‌تر از سطح کوه یخ، بخش بزرگی است که به آســانی دیده نمی‌شــود و قابل توصیف نیست.

در واقع، ظاهر رویدادها فقط نشــانه‌هایی از مسئله‌ای بزرگ‌تر را آشکار می‌سازند و برای حل مسئله واقعی باید به زیر سطح آب رفت. اگر بتوانیم به اعماق زیر آب سفر کنیم تا مسئله اصلی را درک کنیم، یافتن راه‌حل بسیار لذت‌بخش و همراه با یادگیری خواهد بود.

نحوه استفاده از آن

مدل کوه یخ از چهار سطح تشکیل شده است:

  • مناسبت ها
  • الگوها
  • ساختار
  • مدل های ذهنی
نمونه‌ای از مدل کوه یخ توسط جاستین فاروجیا

با نگاهی به رویدادهای فردی، می‌توانید روندها را در طول زمان ببینید – الگوها. آنها سرنخی برای درک ساختارهای سیستمی هستند که در پس این الگوها قرار دارند. ساختارها روابط و حلقه های بازخورد درون یک سیستم هستند. این ساختارها به نوبه خود بر اساس مدل های ذهنی زیربنایی افراد است. رویدادها و الگوها به شما نشان می‌دهند که چه اتفاقی دارد می‌افتد. ساختارها و مدل‌های ذهنی به شما می‌گویند که چرا این اتفاق می‌افتد. هر چه بتوانید در کوه یخ عمیق‌تر بروید، اهرم بیشتری خواهید داشت.

هر چهار سطح را بررسی کنید

در اینجا چند سوال برای کمک به درک هر سطح در یک مشکل یا موقعیت خاص وجود دارد.

مناسبت‌ها:

در حال حاضر چه اتفاقی می افتد؟

الگوها:

در طول زمان چه اتفاقی افتاده است؟ گرایش ها چیست؟

ساختار:

چه چیزی بر این الگوها تأثیر می‌گذارد؟

ارتباط بین الگوها کجاست؟

مدل‌های ذهنی:

چه ارزش‌ها، باورها یا مفروضاتی سیستم را شکل می‌دهند؟

توجه به این نکته مهم است که پاسخ به این سؤالات احتمالاً مستلزم تحقیق و بررسی است. مخصوصاً وقتی صحبت از مدل‌های ذهنی می‌شود که مستند کردن آن‌ها سخت است، چه رسد به اینکه در یک دید ساده دیده شوند.

نمونه‌ای از مدل کوه یخ توسط جاستین فاروجیا

مثال

بیایید به یک مثال در دنیای واقعی نگاه کنیم تا بهتر بفهمیم مدل کوه یخ چگونه کار می‌کند.

فرض کنید چند اشکال در ویژگی‌هایی که تیم محصول شما به تازگی منتشر کرده‌اند وجود دارد. این یک رویداد واحد است. غریزه شما ممکن است این باشد که به آن واکنش نشان دهید و شروع به اصلاح آنها کنید. اگر بخواهید از وقوع آن در آینده جلوگیری کنید، واضح است که کافی نیست.

اگر به گذشته نگاه کنید، می‌بینید که هر ویژگی منتشر شده با چندین باگ همراه است. این یک الگو است. با کاوش عمیق‌تر، متوجه می‌شوید که تیم‌ها برای آزمایش قبل از انتشار یک ویژگی برنامه‌ریزی نمی‌کنند. QA فقط پس از انتشار اتفاق می‌افتد. معمولاً تیم‌ها برای ارسال یک ویژگی، ضرب‌الاجل‌های محدودی دارند. اینها ساختارهای سیستم هستند.

با بررسی بیشتر، متوجه می‌شوید که تیم‌ها برای ارسال به موقع به کیفیت کارشان ارزش قائل هستند. ضرب‌الاجل‌های فشرده توسط مدیران تحمیل می‌شود و تیم‌ها بر این باورند که جای آن‌ها عقب‌نشینی نیست.

همانطور که می بینید، با نگاه کردن به رویدادهای فوری، می توانید علت اصلی یک مشکل را پیدا کنید. اکنون شما اهرم های بسیار بیشتری برای حل مشکل دارید. S

بیشتر بخوانید:

حل مسائل با روش کوه یخ

سنجمان را امتحان کنید!

با استفاده از سنجمان، در زمان صرفه جویی کنید

مطالب مرتبط