توانمندی همدل (Empathy) در مدل کلیفتون؛ کلید ارتباطات مؤثر و پایدار

همدلی یکی از بنیادی‌ترین توانمندی‌های انسانی است که نقش اساسی در ایجاد ارتباطات سالم، درک متقابل و شکل‌گیری روابط معنادار ایفا می‌کند. همدلی به معنای توانایی درک احساسات، افکار و شرایط دیگران و قرار گرفتن در جایگاه آنان است؛ به گونه‌ای که فرد نه تنها وضعیت عاطفی دیگری را شناسایی می‌کند، بلکه آن را به نحوی تجربه یا بازتاب می‌دهد. این توانمندی به افراد کمک می‌کند تا از مرزهای فردی فراتر رفته و با نگاهی انسانی‌تر به نیازها و دغدغه‌های اطرافیان واکنش نشان دهند.

اهمیت همدلی فراتر از سطح فردی است و در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و حتی سازمانی نیز خود را نشان می‌دهد. جوامعی که افراد در آن‌ها مهارت همدلی را پرورش می‌دهند، از انسجام، اعتماد و همکاری بیشتری برخوردارند. در محیط‌های کاری نیز، همدلی می‌تواند به بهبود ارتباطات، افزایش انگیزش کارکنان و حل مؤثرتر تعارض‌ها کمک کند. با توجه به تغییرات سریع اجتماعی و افزایش پیچیدگی روابط انسانی در دنیای امروز، توانمندی همدلی بیش از هر زمان دیگری ضرورت پیدا کرده است. بررسی این مفهوم، ابعاد گوناگون آن و راه‌های تقویت آن می‌تواند به ارتقای کیفیت زندگی فردی و جمعی منجر شود.

توانمندی همدل (Empathy) در یک نگاه

نیروهای با توانمندی همدل بهترین گزینه برای شنیدن صحبت‌ها و حل‌وفصل ناراحتی‌های اعضای سازمان هستند. این نیروها قادرند تا دنیا را از نگاه دیگران ببینند و تمام هیجانات، دردها و رنج‌های دیگران را تجربه کنند. این توانمندی برای نیروهای فعال در حوزه منابع انسانی، مشاوره، فروش و متخصصان ارتباط با مشتریان از اهمیت زیادی برخوردار است.  

توضیح تفصیلی توانمندی همدل (Empathy)

تجربه هیجانات و عواطف دیگران

نیروهای همدل دقیقاً می‌توانند خودشان را در جایگاه همکاری که یکی از عزیزانش را از دست داده است، دچار فرسودگی شغلی شده، با همکاری دیگر به مشکل خورده یا در معرض اخراج است قرار دهند و حال غم، اضطراب و خشم آن‌ها را درک کنند. این درک احساسات و بازخورد آن در مدل چهره، تکان دادن سر، نگاه عمیق و نهایتاً بازخورد کلامی مناسب، باعث می‌شود تا فرد مخاطب حال بهتری را تجربه کرده و احساس امنیت و آرامش کند. زیرا متوجه می‌شود که تنها نیست و دیگران می‌توانند متوجه دنیای داخلی او شوند. 

توانایی تشخیص حال بد اطرافیان

نیروی همدل در مقایسه با دیگر همکاران، با سرعت بسیار بیشتری می‌تواند متوجه ناراحتی افراد شود. شاید کافی باشد که تنها فردی ناراحت از در شرکت وارد شود، بدون اینکه فرد صحبتی کند یا از ناراحتی خود بگوید، نیروی با توانمندی همدل از ناراحتی او با خبر می‌شود. نیروهایی که توانمندی همدل در آن‌ها بسیار شکوفا شده است، حتی قادر هستند تا عواطف دیگر همکاران را در شرایطی تشخیص دهند که در حال خندیدن بوده و در ظاهر شاد به نظر می‌رسند.

درک کردن شیوه تفکر و دلیل انتخاب‌های افراد

در کنار تشخیص و فهم هیجانات و عواطف، تشخیص شیوه تفکر و حتی فهم اینکه فرد مقابل به چی فکر می‌کند، بسیار مهم است. نیروی با توانمندی متفکر می‌تواند متوجه شود که چه مسیر فکری طی شد تا نهایتاً همکارش یک گزینه را از بین چند گزینه انتخاب نمود. البته که لزوماً تصمیم مورد نظر منطقی و صحیح نیست اما قابل درک است.  این توانمندی باعث می‌شود تا فرد مقابل عمیقاً احساس درک‌شدگی کند. 

بهتر کردن حال همکاران غم دیده

نیروهای همدل اگر در درجات بالای توانمندی همدلی باشند، در کنار فهم حال بد اطرافیان و شیوه بهبود این حال، قادرند تا با شوخی‌ها، لطیفه‌ها، داستان‌ها، مثال‌ها و رفتارهایی شیطنت‌آمیز حال افراد را بهبود دهند. باید توجه داشت که انجام چنین کاری نیاز به ریزبینی و جزئیات زیادی دارد تا از حد فراتر نرفته و باعث ناراحتی طرف مقابل نشود. این روند باید با شناخت شخصیت فرد ناراحت و هر آنچه که باعث خوشحالی او می‌شود و همچنین نزدیکی ارتباط میان آن‌ها اتفاق بیفتد و نیروهای همدل در این زمینه بسیار ماهر هستند. 

نکته: توجه داشته باشیم که نیروهای با توانمندی مثبت‌گرا هم با خنده و شوخی باعث بهتر شدن حال دیگران می‌شوند، اما این نیروها قادرند تا حال افرادی را بهتر کنند که در شرایط عادی بوده و مسئله خاصی در تنش و ناراحتی عمیق نیستند، اما از آن سو نیروهای همدل قادرند تا حال نیروهای غم‌دیده را بهبود دهند. 

تذکر به همکاران در صورت آسیب دیدن همکاری دیگر

نیروهای همدل بهتر از هر فرد دیگری می‌توانند متوجه شوند که کدام یک از افراد از چه صحبتی ناراحت می‌شود. نیروهای دیگر ممکن است بدون توجه به ناراحتی همکارشان، با او شوخی‌های ناراحت‌کننده کرده یا در شرایطی که یک نیرو حوصله نداشته یا عصبی است، به قصد و نیت خیر با او شوخی کنند یا انتظار فعالیت خاصی را از او داشته باشند. در چنین شرایطی نیروهای همدل به خوبی می‌توانند ورود کنند و به اعضای تیم اطلاع دهند که حال کدام یک از همکاران چندان مصاعد نیست. 

ترکیب توانمندی همدل و سخنور (Communication)

ترکیب توانمندی همدل و سخنور به بهترین شکل ممکن می‌توانند همدیگر را کامل کنند. نیروهای همدل اگر توانایی خوب، سلیس و روان صحبت کردن را داشته باشند و بتوانند هر آنچه در ذهن فرد مقابل بوده یا احساس می‌کند را با دقیق‌ترین کلمات به زبان بیاورند، بار روحی بسیار زیادی را از شانه‌های فرد مقابل برمی‌دارند. همچنین ترکیب این دو توانمندی در حوزه مدیریت روابط تیمی (Coordinator)، روابط عمومی، ارتباط با مشتریان، مذاکره و فروش می‌تواند بسیار کاربردی باشد. 

نقاط کور توانمندی همدل (Empathy)

سیبل حال بد دیگران

شناخته شدن توانایی همدلی در نیرویی باعث می‌شود تا افراد بعد از مدتی تمام حال بد خود را به این نیرو در میان بگذارند. قرار گرفتن مداوم در برابر حال بد اطرافیان می‌تواند به آسیب‌های زیادی بی‌انجامد و انرژی نیروهای با توانمندی همدل را بگیرد. خصوصاً اگر توانمندی همدل یا مثبت‌گرایی همراه شود، آسیب‌پذیری نسبت به حال بد بیشتر می‌شود. در نتیجه حتماً پیشنهاد می‌شود که نیروی با توانمندی همدل در برابر درد و دل بیش از واکنش نشان داده و روند صحبت را عوض کرده یا قطع کند. اگر به عنوان کارفرما چنین اتفاقی برای نیروی همدل در سازمان رخ می‌دهد، حتماً در راستای حل مشکل اقدامی نمائید. 

قرار گرفتن در مسیر غیرکاری

این احتمال وجود دارد که توانمندی همدل افراد، باعث شود تا نیروها ناراحتی خود را از همکاران‌ یا مدیرشان با آن‌ها در میان بگذارند یا روزانه زمان زیادی را به درد و دل کردن و صحبت‌های غیرکاری با نیروی با توانمندی همدل بگذرانند. اگر نیروی با توانمندی همدل شما در موقعیت‌های شغلی مرتبط مانند مدیر منابع انسانی یا روان‌شناس صنعتی‌سازمانی نیست، حتماً به او کمک کنید تا از پس این شرایط بر بیاید. 

نمونه‌ای از توانمندی همدل (Empathy)

«م. ش.» مدیر مارکتینگ: «اخیراً در یکی از جلساتی که با کارکنان مورد اعتماد خود داشتم ، شخصی مشغول ارائه‌ی ایده‌ای جدید و بسیار مهم و حیاتی برای گروه بود. وقتی کار خود را به اتمام رساند، هیچ‌کس نظر او را نشنیده بود، هیچ‌کس واقعاً به او گوش نداده بود. این لحظه‌ای به شدت مأیوس‌کننده برای او بود. می‌توانستم این را در چهره‌اش ببینم و تا یکی دو روز بعد از آن هم ناراحت بود. من در نهایت این مسئله را با او در میان گذاشتم و از کلماتی استفاده کردم که احساسات او را به خوبی توصیف می‌کرد. گفتم: مشکلی پیش آمده‌است؟ و او شروع به صحبت کرد. من گفتم: واقعاً درک می‌کنم که این مسئله چقدر برای تو مهم بوده و تو را نارحت کرده است. سرانجام در مورد آنچه در دل داشت با من صحبت کرد. سپس گفت: شما تنها کسی بودید که به حرف‌های من گوش دادید و درباره آن با من صحبت کردید.»

تطبیق نظریه کلیفتون با پنج عامل بزرگ شخصیتی در تست نئو و نیازهای اساسی گلاسر

بر اساس نظریه پنج عامل بزرگ شخصیتی در تست شخصیت‌شناسی نئو، نیروی با توانمندی همدل نمره بالایی در زیرمقیاس درک دیگران ( یا نرمش در برابر دیگران) از مقیاس‌های دل‌پذیر بودن می‌گیرد. این زیرمقیاس دقیقاً متناظر توانمندی همدل است. البته که نیروهای با توانمندی همدل نمره بالایی در زیرمقیاس احساسات از مقیاس گشودگی به تجربه دریافت می‌کنند. توانمندی همدل می‌تواند همبستگی بالایی با نیاز به عشق و تعلق داشته باشد. 

سخن آخر

اگر برای نقش‌های شغلی نیاز به نیرو دارید که نیروی شما به خوبی ارتباط عمیق ایجاد کرده و بتواند محیطی امن و آرام برای مخاطب فراهم کند، حتماً وجود توانمندی همدل را در نیروی خود در نظر داشته باشید. همان‌طور که گفته شد این توانمندی در تمام نقش‌های شغلی که نیاز به درک شدن طرف مقابل است، اهمیت زیادی دارد.

سنجمان را امتحان کنید!

با استفاده از سنجمان، در زمان صرفه جویی کنید

مطالب مرتبط