معرفی حوزه های تفکر استراتژیک (Strategic Thinking) و اجرایی (Executing) در کلیفتون: دو نیروی محرک موفقیت
با کلیفتون روی نقاط قوت خود سرمایهگذاری کنید. نقاط قوت خود را بشناسید، تا با به کارگیری آنها در همهجا، بهترین نسخه خود را به دنیا نشان دهید. همین حالا تست را شروع کنید. |
در مقالهی گذشته، به مبانی اساسی نظریه کلیفتون و کاربرد توانمندیها در فرایند جذبواستخدام به تفصیل پرداختیم. در این مقاله، دو حوزهی توانمندی تفکر استراتژیک و اجرایی از چهار حوزه توانمندی اصلی در نظریه کلیفتون را باز کرده و تبیین میکنیم. حوزههای توانمندی، دستهبندیهایی از 34 توانمندی هستند که با شناخت آنها متوجه خواهیم شد که هر نیرویی بطور کلی در کدام یک از حوزههای شغلی میتواند اثرگذاری و تناسب بیشتری داشته باشد. به عبارت دیگر، حوزههای توانمندی باعث میشوند تا بدون توجه به هر کدام از توانمندیها، در یک نگاه متوجه شویم که بطور کلی نیرویی که در برابر متخصص جذبواستخدام نشسته است، در چه حوزههایی توانمندی بیشتری داشته و از پس چه کارهایی میتواند بهتر بربیاید. در مواجه با توانمندیهای 34 گانه کلیفتون، حتماً باید به این مسئله توجه داشته باشیم که هر کدام از این توانمندیها را در چارچوب حوزهی توانمندی مورد بررسی قرار دهیم. اما قبل از آن، اگر شما نیز جزو دسته افرادی هستید که دوست دارید با فرمول توانمندیها در کلیفتون آشنا شوید، به شما پیشنهاد میکنیم که حتما این مقاله را مطالعه فرمایید.
مثالی در باب توجه به اهمیت حوزههای توانمندی
برای مثال توانمندی سازگار، در حوزهی توانمندیهای ارتباطگستر بوده و سازگاری این افراد بیشتر به ارتباط با افراد مختلف و آرام کردن دیگران در موقعیتهای بحرانی برمیگردد اما توانمندی گرداننده در حوزه اجرایی بوده و به عکسالعمل سریع در مواقع بحرانی و فعالیتهایی برای تحت کنترل گرفتن شرایط بر میگردد. به بیانی دیگر، هر دوی این توانمندیها در موقعیتهای بحرانی کارکرد زیادی دارند اما کارکرد توانمندی سازگار بیشتر در مدیریت روابط پرچالش و آرامش دیگران در شرایط بحرانی بوده؛ درحالیکه توانمندی گرداننده بیشتر در حل موقعیت بحرانی و مدیریت شرایط و تحت کنترل گرفتن موقعیت با عکسالعملهای سریع و به موقع است.
اجرایی (Executing) |
تاثیرگذار (Influencing) |
ارتباط گستر (Relationship Building) |
تفکر استراتژیک (Strategic Thinking) |
کامجو (Achiever) |
عملگرا (Activator) |
سازگار (Adaptability) |
تحلیلگر (Analytical) |
گرداننده (Arranger) |
فرمانده (Command) |
پرورش دهنده (Developer) |
پیشینه نگر (Context) |
ارزشمدار (Belief) |
سخنور (Communication) |
پیوسته نگر (Connectednes) |
آینده نگر (Futuristic) |
عدالت طلب (Consistency) |
رقابتجو (Competition) |
همدل (Empathy) |
ایده پرداز (Ideation) |
محتاط (Deliberative) |
آرمان گرا (Maximizer) |
تعارض گریز (Harmony) |
کلکسیونر (Input) |
منضبط (Discipline) |
متکی به خود (Self-Assurance) |
جمع کننده افراد (Includer) |
متفکر (Intellection) |
متمرکز بر هدف (Focus) |
اهمیت طلب (Significance) |
فرد نگر (Individualization) |
یادگیرنده (Learner) |
مسئولیت پذیر (Responsibility) |
اجتماعی (Woo) |
مثبت اندیش (Positivity) |
استراتژیک (Strategic) |
حلال مسائل (Restorative) |
صمیمیت طلب (Relator) |
حوزهی توانمندیهای تفکر استراتژیک (Strategic Thinking )
حوزهی توانمندیهای تفکر استراتژیک، تمام توانمندیهایی است که به فعالیت مغز و کار با دادهها و اطلاعات برمیگردد. معمولاً نیروهای توانمند در حوزه تفکر استراتژیک، از دیدگاه دیگران نیروهایی درونگراتر و آرامتر و همچنین باهوشتر بوده و علاقه بیشتری به مسائل انتزاعی و فکری دارند.
از آنجا که افراد با تفکر استراتژیک، ممکن است مدتها فکر کنند تا راهحلی خلاقانه یا استراتژی بدیع یا تحلیلی جامع را به کارفرما ارائه دهند، غالباً اصلیترین مشکل آنها با کارفرمای خود این است که روند پیشرفت و بازدهی کاریشان به راحتی ملموس نبوده و چندان قابل شناسایی نیست. این باعث میشود تا ارزیابی میزان بهرهوری و فعالیت کاری این نیروهای با توانمندیهای حوزه تفکر استراتژیک، برای متخصصان منابعانسانی چندان راحت نباشد. غالباً افراد توانمند در حوزه تفکر استراتژیک، نمرات بالایی در مقیاس شخصیتی گشودگیبهتجربه و خصوصاً مقیاسهای تخیل، ایدهها و ارزشها در تست شخصیت نئو دریافت میکنند.
حوزه تفکر استراتژیک (Strategic Thinking )در یک نگاه
معمولاً افراد با توانمندیهای حوزه تفکر استراتژیک میتوانند، خلاقیت بیشتری داشته، از یادگیری موضوعات جدید لذت میبرند، به دنبال پیدا کردن بهترین مسیرها برای انجام کارها باشند. میتوانند جزئینگر و ریزبین یا کلینگر و بسیار انتزاعی باشند، عاشق جستجو کردن اطلاعات جدید و ذخیره کردن آن اطلاعات باشند، ترجیح دهند تا در مواقعی تنها بوده و در دنیای افکار خود غرق شوند، اهمیت زیادی به وقایع گذشته بدهند و از آن درس بگیرند، نگاه بسیار روشن و با جزئیات و امیدوارکنندهای به آینده خودشان و تیمشان داشته باشند. البته که برای توانمند بودن در تفکر استراتژیک نیازی نیست که شما تمام این ویژگیها را داشته باشید، بلکه هر کدام از این ویژگیها به یکی از توانمندیهای تفکر استراتژیک مربوط است.
افراد توانمند در حوزه تفکر استراتژیک (Strategic Thinking)، قهرمانان شروع پروژهها
نیروهای توانمندی در حوزه تفکر استراتژیک، در ابتدای شروع یک پروژه یا بیزینس جدید، میتوانند بیشترین تأثیر ممکن را داشته باشند. زیرا در این مرحله از کار باید هدفگذاریهای کوتاهمدت و بلندمدت مورد نظر مشخص شود، بهترین استراتژیهای رسیدن به اهداف کاری مشخص شود، منابع مالی تعیین شود، خطرات و موانع احتمالی پیشرو شناسایی شوند، تجربیات گذشته تحلیل شوند و بسیاری از فعالیتهای دیگر که به حوزهی توانمندیهای تفکر استراتژیک مربوط میشوند، اعمال شوند.
به همین دلیل در صورتی که از نیروهایی با تواناییهای حوزه تفکر استراتژیک در پروژههای کاری استفاده نشود، ممکن است بهترین مسیر برای تولید محصولات، فروش خدمات یا محصولات یا سرمایهگذاری انتخاب نشود یا دقیقاً همان اشتباهاتی که دیگران در گذشته داشتند، دوباره تکرار شود. با اینکه ممکن است با بیاطلاعی از فعالیتهای رقبا و در نظر نگرفتن مزیتهای رقابتی فعالیتها شروع شود و بعد از مدتها صرف انرژی، زمان و هزینه، میزان سودآوری و بازدهی مالی شرکت یا سازمان چندان بالا نباشد و در نتیجه ضررهای جبرانناپذیری به کسبوکار وارد شود.
تجربهای شخصی در مورد حوزه توانمندیهای تفکر استراتژیک (Strategic Thinking )
یکی از مشاوران کلیفتون در باب این توانمندی نوشته است که: دقیقاً چنین تجربهای را در جلسه مشاوره و تحلیل کاری تیمی از مهندسان دانشگاه شریف داشتم، مهندسانی که در حوزهی فعالیتهای اجرایی فوقالعاده قدرتمند بودند، با حدود یک میلیارد تومان سرمایه در سال 1396 شروع به فعالیت کرده و محصولاتی بینظیر تولید میکردند؛ اما با توجه به در نظر نگرفتن بهترین مسیرها برای فروش محصولات و وجود بازار فروش مناسب و همچنین عدم وجود فروشندههای مناسب (که به توانمندیهای حوزهی تأثیرگذار مربوط میشود). تیم کاری آنها بعد از قریب به سه سال فعالیت، به درآمد و سودآوری بسیار کمی رسیده بودند.
حوزه توانمندیهای اجرایی (Executing )
حوزه توانمندیهای اجرایی با بهترین شیوهی پیشبردن فرایندهای کاری شناخته میشود. افراد توانمند در حوزهی اجرایی غالباً هم پروژهها را به موقع و هم با بیشترین کیفیت ممکن تحویل میدهند. از آنجا که روند پیشرفت کاری افراد توانمند در حوزهی اجرایی به راحتی قابل ارزیابی بوده و به چشم میآید، این مدل نیروها محبوب دل کارفرمایان و متخصصان منابعانسانی هستند. به عبارت دیگر، زمانی که نیروهای با توانمندی اجرایی در شرکتی حضور داشته باشند، روند رشد آن شرکت بسیار سریع بوده و فرهنگ پرکاری و سختکوشی در آن سازمان به راحتی جا میافتد.
حوزه توانمندی اجرایی (Executing ) در یک نگاه
افراد توانمند در حوزه توانمندیهای اجرایی، پشتکار بسیار زیادی داشته، منظم هستند، به کیفیت کار توجه زیادی دارند، برای فعالیتهای خود اولویتبندی داشته و به همین دلیل اتلاف زمانی بسیار کمی دارند. این افراد قادر هستند چندین کار را با هم انجام داده و به نتیجه برسانند، در مسیرهای سخت و پر چالش از پس موقعیت برآمده و ناامید نمیشوند، در انجام فعالیتها خطرات را ارزیابی میکنند و ارزشهای خاصی دارند که به آنها انگیزه فعالیت و پیشرفت میدهد. البته که لزوماً نیازی نیست شما برای اجرایی بودن تمام این ویژگیها را داشته باشید، بلکه هر کدام از آنها به یکی از توانمندیها برمیگردد. غالباً افراد توانمند در حوزهی توانمندیهای اجرایی، از نظر شخصیتی، نمرات بالایی در مقیاس وجدان کاری در تست شخصیت نئو دریافت میکنند. همچنین براساس نیازهای اساسی گلاسر، نمرات بالایی در نیاز به بقا و نیاز به قدرت دریافت میکنند.
نیروهای توانمند در حوزه اجرایی (Executing )، نوابغ پیشرفت سازمانی
یقیناً کارفرمایان و مدیران سازمانها برای پیشرفت سازمان خود مدیون افراد اجرایی هستند، زیرا اگر هدفی اتخاذ شود، این نیروها هستند که با بیشترین سرعت، بهترین کیفیت و دقیقترین حالت ممکن بسوی آن اهداف حرکت میکنند. اما باید مراقب بود که اگر در سازمانی غلبهی نیروها اجرایی باشند، فرهنگ آن سازمان بسیار کارمحور، خشک و بیروح شده (مانند سازمانهای دولتی و سنتی) و چنین فضایی برای نیروهای با توانمندیهای ارتباطگستر میتواند آزاردهنده باشد و همینطور در چنین فضایی تعلق سازمانی و در پی آن وفاداری بسیار کاهش پیدا میکند. به بیانی سادهتر، تنها دلیل فعالیت نیروها، حقوقشان است. به همین دلیل نیز در چنین سازمانهایی احتمال از دست رفتن نیروها بسیار زیاد است.
از سوی دیگر در چنین محیطهایی، انتظار بسیار زیادی از نیروها وجود دارد که فعالیت کاری با ساعت بالا داشته و نتیجهی ملموسی به کارفرما تحویل دهند و این با ذات فعالیت کاری نیروهای با توانمندی تفکر استراتژیک مغایر است. در نتیجه نیروهای با تفکر استراتژیک در چنین محیطهایی در معرض قضاوت و سرزنش شدن قرار میگیرند زیرا غالباً چنین افرادی ساعت کاری کمتری داشته و فعالیتهای فکریشان به اندازه نیروهای اجرایی، پیشرفت روشن و دقیقی ندارد.
تجربهای شخصی در مورد حوزه توانمندیهای اجرایی (Executing )
زمانی که در یکی از مجموعه کارخانههای بزرگ در استان کرج مشغول ارائه نظریه کلیفتون بودیم، متوجه شدیم که غالب توانمندیهای نیروهای سازمانی، توانمندیهای اجرایی بود. نکته جالب توجه در آن کارخانه این بود که نیروها به عنوان ابزارهایی برای پیشبرد کار در نظر گرفته میشدند و در نتیجه نگاه انسانی به آنها کمتر بود. همچنین در زمانهای استراحت میان ارائهها، ارتباط میان کارکنان چندان گرم و صمیمانه نبود و عدهای به تنها وقت خود را گذراندند. بطوری که یکی از معدود افراد با توانمندی ارتباطگستر بعد از تمام شدن ارائه در مورد فشاری که از جو سرد سازمانی به او میآمد، به من شکایت کرد و تمایل خود برای خروج از سازمان را نشان داد.
سخن آخر
حوزههای 4 گانه توانمندی، اولین بخشی از کارنامهی نیروها بوده که مورد بررسی قرار میگیرد. در مقاله فعلی، حوزههای توانمندی تفکر استراتژیک و اجرایی مورد ارزیابی قرار گرفته و به تفصیل تبیین شدند. همچنین تجربیات کاری گذشته نیز در مورد هر کدام از حوزههای توانمندی بیان شد و ارتباط میان حوزههای توانمندی با ویژگیهای شخصیتی و نیازهای اساسی نیز بیان شد. پس همین حالا این تست را انجام دهید. در مقاله بعدی، به حوزههای توانمندی ارتباطگستر و تأثیرگذار پرداخته و سپس هرکدام از توانمندیها مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
برای مطالعه بیشتر: