ایدهپردازی (Ideation) یکی از کلیدیترین توانمندیها در فرایند نوآوری و حل مسئله به شمار میآید. این مهارت به افراد و تیمها کمک میکند تا با کنار گذاشتن چارچوبهای ذهنی محدودکننده، امکان خلق راهحلهای متنوع و خلاقانه را فراهم کنند. ایدهپردازی تنها به تولید ایدههای جدید ختم نمیشود، بلکه شامل ترکیب، بازآفرینی و تکامل ایدهها نیز هست. در محیطهای رقابتی و پویا، سازمانها برای بقا و رشد نیازمند ایدههایی هستند که ارزشآفرین، عملی و متمایز باشند. توانمندی در ایدهپردازی نهتنها خلاقیت فردی را تقویت میکند، بلکه بستر همکاری و همافزایی گروهی را نیز فراهم میسازد. استفاده از تکنیکها و ابزارهای گوناگون مانند طوفان فکری، نقشه ذهنی یا تفکر طراحی، فرایند ایدهپردازی را ساختارمندتر و کارآمدتر میسازد. در این مقاله به بررسی اهمیت توانمندی ایدهپردازی و نقش آن در حل مسائل پیچیده و نوآوری میپردازیم.
توانمندی ایدهپرداز (Ideation) در یک نگاه
نیروهای ایدهپرداز، استعداد ویژهای در نگاه متفاوت و منحصربفردی به پدیدههای معمولی و روزمره دنیا دارند. همچنین قادرند تا پدیدههای غیرمرتبط را به همدیگر مرتبط کنند و نتایج جدیدی بگیرند. این نگاه متفاوت باعث میشود تا برای شیوهی فعالیتهای حرفهای و مسائل موجود در آن، ایدههای نوآورانهای ارائه دهند که میتواند به پیشرفتهای بزرگی در سازمانها منجر شود.
توضیح تفصیلی توانمندی ایدهپرداز (Ideation)
نگاه متفاوت به مسائل و مرتبط کردن ایدههای قدیمی با یکدیگر
نیروهای ایدهپرداز، مثل دیگر افراد دنیا را نمیبینند و این مسئله را میتوان در سبک زندگی آنها یا با چند دقیقه صحبت در جلسه مصاحبه متوجه شد. زمانی که توانمندی ایدهپرداز شکوفا شده باشد، فرد یاد میگیرد که چارچوبهای آموزشی و فرهنگی گذشته را بشکاند و با نگاهی خارج از چارچوب، ایدههای قدیمی را پیوند داده و نگاهی منحصربفرد به فرایند کاری و فعالیت حرفهای خود داشته باشد.
برای مثال هزاران سال است که مردم جهان هم تجارت کرده و هم مسافرت میکنند، اما تجارت با حملونقل مسافری ایدهای جدید و نوآورانه بوده که از ترکیب دو ایدهی بسیار قدیمی ایجاد میشود و در حال حاضر تبدیل به یک بازار پردرآمد شده است.
تأثیرات بزرگ در پی تغییرات کوچک
نیروهای ایدهپرداز، سعی میکنند تا با خلاقانهترین شیوهها روند فعالیتهای خود را کوتاه کنند تا در راستای آن انرژی کمتری صرف شود. در نتیجه اگر خلاقیت آنها غلیان کند، ممکن است با ایدههایشان، کوچکترین تغییراتی را پیشنهاد کنند که در پی آن بزرگترین اسپانسرها، وسیعترین جوامع مشتریان و بهترین مزیتهای رقابتی برای محصولات بدست بیاید. در این صورت تیم کاری همانند نردبانهای بازی مار و پله، با سرعت تمام از رقبا جلو زده و به موفقیتهای حیرتآوری میرسد.
ساده کردن مسائل پیچیده
یکی از کارکردهای بزرگ نیروهای ایدهپرداز، تقسیم موضوعات به بخشهای کوچکتر و قابل فهم کردن مسائل پیچیده برای دیگران است. چنین کاری میتواند غذای مورد نیاز برای ایدههای خلاقانه را فراهم کند. این ویژگی نیروهای ایدهپرداز با نیروهای تحلیلگر (Analytical) و حلالمسائل(Restorative) مشترک است. البته که هر کدام از توانمندیها استفادهی خاص خود را از سادهسازی مسائل میکنند.
نیروهایی مناسب برای شروع پروژه
در ابتدای شروع یک پروژه، جنبههای نظری کار باید روشن شود. برای مثال، انتخاب منابع تأمین مالی، انتخاب بهترین محیطها برای جذب بهترین نیروها، انتخاب بهترین اهداف ممکن و انتخاب بهترین نوع محصولات یا خدمات از جوانب مختلف شروع پروژه است که باید تعیین شود. در چنین شرایطی نیروهای توانمند در حوزه استراتژیک مانند نیروهای با توانمندی آیندهنگر (Futuristic) برای تعیین چشمانداز مورد نظر، نیروهای با توانمندی استراتژیک برای انتخاب بهترین مسیر و نیروهای پیشینهگرا (Context) و تحلیلگر (Analytical) برای ارزیابی تجربیات گذشته و تحلیل رقبا به عنوان قلب اتاق فکر شروع به فعالیت میکنند، اما نیروهای ایدهپرداز در چنین موقعیتی خلاقیت مورد نیاز برای پیدا کردن منحصربفردترین چشماندازها (OKR)، اهداف بلندمدت (KPI)، نیروها و مسیرها را به پروژه تزریق میکند.
مناسبترین نیروها برای طوفانفکری
در سازمانها و تیمهای بزرگ و تخصصی، برای اتخاذ تصمیمات و استراتژیها، فرایند تصمیمگیری چند مرحلهای طی میشود که در مرحله اول، نیروهای توانمند در حوزه تفکر استراتژیک شروع به طوفانفکری میکنند. در چنین موقعیتهایی نیروهای ایدهپرداز میتوانند خارقالعاده ظاهر شوند. اما باید توجه داشت که این نیروها لزوماً به صورت آنی ایدهپردازی نمیکنند بلکه گاهی نیاز به زمان دارند تا چشمه خلاقیتشان بهجوش بیاید.
نیاز شدید به تنوع در کار
معمولاً نیروهای ایدهپرداز، در مشاغلی که مجبور باشند تا در چارچوب خاصی، یک کار تکراری را به صورت منظم انجام داده و در نهایت نتیجهی مشخصی را تحویل دهند، به سرعت خسته و کلافه شوند. در نتیجه هم خودشان نارضایتی کاری را تجربه میکنند هم فعالیت کاری را به خوبی انجام نمیدهند یا به صورت غیرارادی تغییراتی ایجاد میکنند که مورد تأیید کارفرمایان نیست. این میتواند باعث چالش زیادی شود، در نتیجه از ابتدا بهتر است که نیروهای ایدهپرداز وارد فعالیتهای متوالی و تکراری که اکثراً اجرایی هستند، نشوند.
نیاز به فعالیت فکری در حوزه حرفهای
در نظریات مختلفی آمده است که نیروهای خلاق، دارای هوش واگرای بالاتری بوده و درنتیجه تطبیق بیشتری با تعریف کلی که از هوش در مقام “توانایی سازگاری با محیط میشود”، دارند. این ضریب هوشی بالا نیاز به بروز و ظهوری دارد که در فعالیتهای فکری محقق میشود. فعالیتهای شغلی مانند بازاریابی، تبلیغات، خبرنگاری، تولید محصولات جدید میتوانند زمینه درخشش این نیروها را فراهم کنند. این نیروها به عنوان یک طراح بسیار کارآمد خواهند بود؛ مثلا طراحی استراتژی فروش، کمپینهای بازاریابی، راه حلهای خدمات به مشتری یا تولیدات جدید میتواند گزینههای مناسبی برای آنها باشد.
نیاز به ساعات کاری انعطافپذیر
ایدههای خلاقانه همواره در یک موقعیت به ذهن نمیرسند، بلکه گاهی چشمه خلاقیت در نیمهشب میجوشد و گاهی دمدمای صبح بیدار میشود، گاهی هم در هنگام پیادهروی، مسافرت یا در دل جنگل تراوش میکند. در نتیجه این نیروها نیاز دارند تا ساعات کاری انعطافپذیرتری داشته باشند و زمانهایی که خودشان بهتر میدانند، فعالیت خود را انجام داده و در نهایت نتیجهی مورد نظر را به کارفرما تحویل دهند.
نقاط کور توانمندی ایدهپرداز (Ideation)
انضباط پایین
خلاقیت و ایدهپردازی، نیاز به شکاندن چارچوبهای فکری قدیمی و نگاهی متفاوت (Out of Box) به موضوعات دارد. در نتیجه نیروهای خلاق معمولاً به طور ذاتی افراد منضبطی نیستند و داشتن انضباط سختگیرانه برای آنها میتواند بسیار طاقتفرسا باشد. در نتیجه برای مشاغلی که ضرورتاً نیاز به نظم و روال کاری مشخص دارند، نیروهای مناسبی نبوده و نیاز دارند تا کارفرمایان، در برابر بینظمی این نیروها، نسبت به نیروهای اجرایی انعطاف بیشتری نشان دهند.
ساعت کاری پایینتر
بر طبق تجربه، معمولاً نیروهای خلاق تلاش میکنند تا راحتترین و بهترین شیوه را برای انجام هر فعالیتی انتخاب کنند و در نتیجه آن، ممکن است از دیگر نیروها کمکارتر باشند. درنتیجه این نیروها برای فرهنگهای سازمانی که نیاز به ساعت کاری فولتایم و سنگین دارد، چندان مناسب نیستند.
روند پیشرفت مبهم
اگر فعالیت حرفهای نیروهای خلاق بر اساس توانمندی آنها باشد، نیاز به صرف انرژی و فعالیت فکری زیادی دارند تا بتوانند ایدههای طلایی و کارآمدی را خلق کنند. این فرایند نیاز به صبر و حوصلهی کارفرمایان دارد اما نتیجهی تلاش نیروهای ایدهپرداز و صبر کارفرمایان، میتواند باعث یافتن مسیری فوقالعاده منحصربفرد و جذاب برای درخشیدن سازمان شود.
ایدههای بلندپروازانه
شاید نیروهای ایدهپرداز به صورت روزانه دهها ایدهی مختلف در ذهن داشته باشند، اما تعداد خاصی از آن ایدهها قابلیت اجرا داشته، کارآمد بوده و نتایج بسیار طلایی در پی داشته باشند. دقیقاً مانند ماهیهایی که در تور صیادی میفتند اما شاید در دل یکی از هزار ماهی مرواریدی درخشان وجود داشته باشد. در نتیجه از میان دهها یا صدها ایدهی نیروهای ایدهپرداز نیز شاید تعداد انگشتشماری ایدهی خارقالعاده در بیاید که این نسبت بستگی به میزان شکوفایی توانمندی ایدهپرداز در نیروها دارد. در نتیجه کارفرمایان نباید ناامید شوند، بلکه اجازه دهند تا نیروهای ایدهپرداز، هر چقدر که میتوانند ایدههای جدیدی را خلق کنند. همچنین نیروهای تحلیلگر و محتاط (Deliberative) در چنین شرایطی، میتوانند به کارآمد شدن این ایدهها کمک بسیار زیادی کنند.
تجربه فعالیتهای متنوع و متعدد
بر اساس تجربیات چند ساله، نیروهای خلاق معمولاً حوزههای کاری بسیار زیادی را تجربه میکنند، این مسئله در عمیق شدن آنها و ایجاد تخصص در یک حوزه خاص اختلال ایجاد میکند. در چنین شرایطی شما در نقش کارفرما بهتر است که به این نیروها مزایای فعالیت عمیق در یک حوزه را یادآوری کنید. همچنین وجود نیروهای متمرکزبرهدف (Focus) در تیم میتواند تنوعطلبی نیروهای ایدهپرداز را کنترل کند.
بیانی پیچیده
معمولاً صحبت نیروهای ایدهپرداز به همراه کلمات تخصصی و جملات تودرتو است، این شیوه بیان باعث میشود تا بتوانند ایدههای خلاقانه خود را بیان کنند و حتی در مواقعی به همین شکل میتوانند بر روی دیگران تأثیر بگذارند و افرادی حرفهای بهنظر بیایند. اما در بسیاری از مواقع، این بیان پیچیده باعث کژفهمی مخاطبان میشود. همچنین بعضی مواقع نیروهای ایدهپرداز، حجم زیادی از ایدههای مختلف را به صورت یکجا مطرح میکنند که احتمال دارد در نتیجه آن مخاطبان گیج شده و متوجه منظور آنها نشوند.
نمونهای از توانمندی ایدهپرداز (Ideation)
«رویا. ب.» طراح داخلی: « من ذهنیتی دارم که باعث میشود تا همهچیز با هم جور کنم. از دید من هر تکه از مبلمان و اثاثیه، نشاندهنده یک ایده است. هر وسیلهای هم به طور مستقل و هم در هماهنگی با دیگر وسایل، کارکردهای گوناگونی ایفا میکند. اگر در اتاقی نشسته باشم که صندلیها کارکرد مخصوص خود را ایفا نکنند؛ مثلا نوع صندلیها اشتباه باشد، در جهت نادرستی چیده شده باشند یا جایگاه اشتباهی داشته باشند؛ آنگاه من کمکم از نظر فیزیکی احساس ناراحتی و از نظر روانی عدم تمرکز خواهم کرد و پس از آن شاید دیگر نتوانم این مسئله را از ذهن خود بیرون کنم. در ادامه ممکن است ساعت 3:00 صبح بیدار شوم، در ذهن خود در آن خانه راه بروم و اثاثیه را دوباره بچینم و دیوارها را رنگی متفاوت بزنم. این اتفاق از زمانی شروع به رخ دادن کرد که تقریبا هفت ساله بودم.»
تطبیق نظریه کلیفتون با پنج عامل بزرگ شخصیتی در تست نئو و نیازهای اساسی گلاسر
از دیدگاه نظریه صفات که به وسیلهی تست شخصیتشناسی نئو مورد ارزیابی قرار میگیرد؛ توانمندی ایدهپرداز همبستگی مثبتی با نمره بالا در تمام زیرمقیاسهای گشودگیبهتجربه و خصوصاً زیرمقیاس شخصیتی تخیل و ایدهها دارد. بر اساس نیازهای اساسی گلاسر، احتمالاً توانمندی ایدهپرداز با نیاز به تفریح بالا همبستگی مثبت داشته باشد، زیرا بر اساس نظریه گلاسر، نیاز به تفریح عاملی برای ایجاد خلاقیت در نیروها است.
سخن آخر
اگر به دنبال فعالیتی نوین در حوزه کاری خود، اهداف منحصربفرد، تجربیات کاری ویژه و دستاوردهای بهیادماندنی و درخشانی هستید، نیروهای ایدهپرداز قادرند تا به شما در این مسیر یاری برسانند. این نیروها خلاقانهترین و نوآورانهترین ایدهها را برای تمام جنبههای کاری از انتخاب منابع مالی، بازه مشتریان، محصولات، نیروها، اهداف و استراتژی رسیدن به اهداف به شما میدهد و میتواند همکاری بسیار عالی با دیگر توانمندیهای حوزه تفکر استراتژیک داشته باشد. البته که باید انتظار مواجه شدن با ویژگیهای خاص این نیرو مثل بینظمی، فعالیت کاری کمتر و تنوعطلبیشان و همچنین صبر مورد نیاز برای خلق ایدههای ارزشمند را داشته باشید.