توانمندی مثبتگرا (Positivity) یکی از آن ویژگیهایی است که میتواند انرژی یک تیم، یک جمع یا حتی یک روز را تغییر دهد. افرادی که این توانمندی را دارند، نوری درون خود حمل میکنند که به اطرافشان منتقل میشود. آنها به شکل طبیعی امید، اشتیاق و انگیزه را در دیگران برمیانگیزند و کمک میکنند تا حتی در شرایط سخت، نیمهی روشن واقعیت دیده شود.
افراد مثبتگرا نه به این معنا که مشکلات را نادیده میگیرند، بلکه به این معنا که باور دارند امید و انرژی مثبت بخشی از راهحل است، نه مانعی بر سر راه آن. آنها در محیط کار، نقش مهمی در حفظ روحیهی تیمی، تقویت انگیزه و ساختن فرهنگ سازمانی سالم دارند. این توانمندی به شکلی عمیق ریشه در نگرش دارد؛ نگرشی که میگوید شادی انتخابی است آگاهانه. در دنیایی که چالش و فشارهای روانی بخشی از واقعیت روزمره است، افراد دارای Positivity یادآوری میکنند که امید یک استراتژی است، نه فقط یک احساس.
توانمندی مثبتگرا (Positivity) در یک نگاه
نیروهای با توانمندی مثبتگرا از دیگران پرانرژیتر هستند، بیشتر میخندند و لبخند میزنند، قادرند نیمه پر لیوان را ببینند، جمعها را به شور و شوق آورده و معمولاً افراد از گذران زمان در کنارشان احساس خوبی دارند.
توضیح تفصیلی توانمندی مثبتگرا (Positivity)
لبخندهای همیشگی
احتمالاً اولین چیزی که از نیروهای با توانمندی مثبتگرا به یادتان میآید، لبخند زدنها و خندیدنهایشان است. نیروهای مثبتگرا شادی درونی دارند که همواره بر روی چهرهشان نمایان میشود. البته که لبخند بارزترین نوع بروز شادی درونی نیروهای مثبتگرا است و دیگر مدلهای بروز این شادی میتواند تُناژ صدای بالا، خندیدن، بیان لطیفه و خاطرات بامزه یا دعوت اطرافیان به گردش، تفریح یا دورهمی است.
دیدن نیمه پر لیوان
همواره در شرایط سخت و ناامیدکننده، در تلاش هستند تا به دنبال بخشهای امیدوارکننده بگردند. این دیدگاه مثبتگرایانه انرژی نیروهای مثبتگرا و همکارانشان را در چنین شرایطی حفظ میکند.
تمایل به صحبت درمورد موضوعات خوشحال کننده
مثبتگرایی شما، لبخندهای همیشگی و صحبتهای انرژیبخش باعث میشود تا همکاران و اطرافیان شما علاقهمند باشند تا از همنشینی با شما لذت ببرند. همانطور که در جلسه مشاوره شرکتی، متوجه شدم تمام نیروهای موجود در شرکت سراپا علاقهمند بودند تا زمان زیادی را در شرکت گذرانند. ابتدا حدس زدم که دلیل این علاقه، وجود توانمندیهای اجرایی مانند مسئولیتپذیر یا کامیاب باشد. اما با بررسی پروفایل توانمندیها متوجه شدم که حوزه توانمندی اجرایی آخرین حوزه توانمندی در اولویتبندی توانمندیهای تیمی بوده و دلیل این تمایل زیاد به وقتگذرانی در شرکت، وجود توانمندیهای مثبتگرا و اجتماعی بود. وجود این دو توانمندی باعث ایجاد جوی بسیار شاد، پرشوخی و خنده و لذتبخش در شرکت شده که نیروها در کنار همکاری، به دوستان فوقالعادهای نیز تبدیل شده بودند.
سخاوتمندی در تعریف و تمجید
اگر فردی به موفقیتی برسد، در فعالیتی مهارت پیدا کند، کاری را به خوبی انجام دهد یا هر نکته مثبت دیگری در توانمندیها یا شخصیتش باشد، نیروهای مثبتگرا اولین افرادی هستند که تبریک گفته، تحسین کرده و همکارانشان را پشتیبانی عاطفی میکنند. این سخاوتمندی در تعریف و تمجید باعث افزایش اعتمادبنفس و عزتنفس شده و به افزایش بازدهی افراد میانجامد.
خوشقلب و مهربان
مهربانی نیروهای مثبتگرا باعث ایجاد تعلق عاطفی و پیوند قلبی همکاران و نیروهای دیگر با این افراد میشود. خصوصاً اگر این توانمندی با توانمندی اجتماعی ترکیب شود، شیوه تأثیرگذاری نیروهای اجتماعی که نفوذ در قلب افراد و هدایت آنها بود، بسیار کارآمدتر خواهد بود. به این صورت که اگر فردی هم توانمندی مثبتگرا و هم اجتماعی داشته باشد، به قدری دوستداشتنی خواهد بود که کسی دلش نمیآید او را اذیت کند و به همین دلیل، اگر در جایگاه مدیریت باشد، برای آن که ناراحت نشود به گفتههای او عمل میکنند. ترکیب این دو توانمندی به رهبری و هدایت در جایگاههایی مانند مدیریت میتواند بسیار کاربردی باشد.
ایجاد جذابیت در فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی جذاب، باعث حفظ و نگهداشت نیروها خواهد شد. اگر نیروهای شرکتی با یکدگیر پیوند صمیمانه داشته باشند، از بودن در کنار هم لذت ببرند یا نسبت به مدیرشان ابراز ارادت داشته باشند، در محیط شرکت باقی خواهند ماند. وجود جذابیت سازمانی یکی از سودهای ثانویهای است که نیروهای شرکتی به واسطه آن حاضر خواهند بود کم و کاستیهای احتمالی دیگر را تحمل کنند. از سوی دیگر میدانیم که هیجانات مثبتی با بروز بیرونی خندیدن یا لبخند زدن، کاملاً مسری بوده و به دیگر همکاران منتقل میشود. درنتیجه نیروهای مثبتگرا کلید درگاه رسیدن به فرهنگ سازمانی مثبت و لذتبخش هستند.
نقاط کور توانمندی مثبتگرا (Positivity)
حساس به ارتباط با افراد بدبین
ارتباط مستقیم نیروهای مثبتگرا با نیروهای بسیار محتاط یا تحلیلگر، میتواند برای نیروهای مثبتگرا بسیار آزاردهنده و فرساینده باشد. نیروهای بسیار محتاط دقیقاً برخلاف نیروهای مثبتگرا، نیمه خالی لیوان را میبینند و همواره از خطرات و مشکلات پیش رو و فعلی سخن میگویند. صحبتهای نیروهای محتاط برای نیروهای مثبتگرا، مانند خواندن آیه یأس است و نیروهای مثبتگرا را عصبی و خسته میکند. همچنین نیروهای تحلیلگر با ریزبینی و جزئینگری بسیار زیاد خود، کوچکترین اشتباهات و خطاها را نیز تشخیص داده و اعلام میکنند. خصوصاً اگر از توانمندی تحلیلگر به صورت انعطافناپذیر استفاده شود، این بیان نقائص در جایگاههای نادرست اتفاق افتاده و از بیان خوبیها و تشویق همکاران جلوگیری میکند. در نتیجه مراقب باشید که در جایگاه کارفرما، نیروهای مثبتگرای شما با نیروهای محتاط و تحلیلگر، چندان ارتباط مستقیمی نداشته باشند.
تحسین بیش از حد
نیروهای مثبتگرا کوچکترین نقاط مثبت را نیز تشخیص داده و افراد را تحسین میکنند. از آن سو چندان تمایل انتقاد کردن یا بیان نقاط منفی افراد را ندارند. در نتیجه بعد از مدتی، تحسین پیاپی و همیشگی نیروهای مثبتگرا تأثیر خود را از دست بدهد و تبدیل به امری معمولی و همیشگی شود. این مسئله باعث میشود تا با تحسین شدن افراد توسط نیروهای مثبتگرا، آن نیروها چندان خوشحال نشوند. این اتفاق زمانی رخ میدهد که نیروهای مثبتگرا از توانمندی خود به صورت نامنعطف استفاده کنند. در نتیجه پیشنهاد میکنم که نیروهای مثبتگرا به صورت انتخابشده و هوشمندانهتری دست به تعریف و تمجید از دیگران بزنند تا این تعریف کردن نتیجه عکس نداده و سادهلوحانه یا ریاکارانه به نظر نیاید.
اتلاف زمان
وجود شوخی و خنده باعث ایجاد جوی شاد و پرانرژی شده که به بازدهی بیشتر نیروها میانجامد. اما آن روی دیگر سکه، بیش از حد ادامه یافتن شوخیها و خارج شدن نیروها از فضای کاری است، در نتیجه کارفرما همواره باید مراقبا باشد که نیروهای مثبتگرا از حدود فعالیتهای کاری شرکت فراتر نروند. از آن سو اگر نیروهای با توانمندی مثبتگرا توانمندیهایی در حوزه اجرایی نداشته باشند یا دارای توانمندی سازگار باشند، رخ دادن چنین احتمالی بسیار محتملتر خواهد بود. مدیریت چنین امری نیز همواره بر عهده کارفرما و مدیر شرکت است.
شادی بیجا
این احتمال وجود دارد که نیروهای مثبتگرا به شکلی بیجا و نامتناسب، به بروز هیجانات مثبت خود بپردازند. اگر احساس میکنید که فردی به دلیلی ناراحت شده و توان دریافت هیجان مثبت را نداشته یا فردی بسیار عصبانی است و توانایی پذیرش شوخی را ندارد، سعی کنید تا از این نیروها فاصله گرفته یا اگر کنار آنها هستید، سکوت یا همدلی را انتخاب کنید.
هیجان مثبت ناسالم
متأسفانه شوخیهای بد و زننده یا به تمسخر گرفتن افراد، مسئلهای بسیار رایج در فرهنگ جامعه است. این پدیده ناشی از وجود توانمندی مثبتگرا و عدم وجود حس همدلی و انساندوستی به وجود میآید. خصوصاً اگر توانمندی سخنور نیز وجود داشته باشد. این مدل از ابراز هیجان مثبت تأثیر بسیار بدی بر فرهنگ سازمانی داشته و آسیب شدیدی وارد میکند. در نتیجه اگر با نیروهای این چنینی مواجه شُدید، بدون هیچگونه چشمداشتی برخورد کنید.
سطحینگری
معمولاً هیجان مثبت با سطحینگری و سادهلوحی اشتباه گرفته میشود. خصوصاً اگر هیجان مثبت به صورت افراطی مورد استفاده قرار گرفته و توانمندی مثبتگرای فرد انعطافناپذیر و غیرانتخابی باشد. در نتیجه به نیروهای مثبتگرا همواره پیشنهاد میکنم که در صحبتهای خود، از مفاهیم عمیق علمی و غیرعلمی یا انواع تحلیلهایی که در موارد مختلف دارند صحبت کنند تا توانمندیشان باعث ایجاد سوءتفاهم در همکاران نشود.
نمونهای از توانمندی مثبتگرا (Positivity)
«فرنوش. ا.» مدیر ارتباطات: « من عاشق ایجاد جو شوخی و خنده و تعریف کردن موضوعات بامزه برای دیگران هستم. اما متأسفانه فکر میکنم دنیا با افراد بدبين و منفینگر پر شدهاست؛ افرادي كه دوست ندارند زيباييها و نكات مثبت دنيا را ببينند.
همکاران منفینگر در محیط کاری به من احساس سنگینی میدهند. در محل کار قبليم، شخصی همکاری داشتم که هر روز صبح فقط برای تخلیه انرژي منفي خودش به دفتر من میآمد. من نيز عمداً از او دوری میکردم؛ اگر او را میدیدم که دارد به سمت من ميآيد، به دستشویی یا جای دیگری فرار میکردم. او باعث میشد احساس کنم که دنیا جای بسیار رقتباری است و من از این مسئله بیزار بودم.»
تطبیق نظریه کلیفتون با پنج عامل بزرگ شخصیتی در تست نئو و نیازهای اساسی گلاسر
بر اساس نظریه پنج عامل بزرگ شخصیتی در تست شخصیتشناسی نئو، نیروهای مثبتنگر نمرات بالایی در زیرمقیاس هیجان مثبت از مقیاس برونگرایی و همچنین نمرات بالایی در زیرمقیاس نوعدوستی از مقیاس دلپذیر بودن میگیرند. در اغلب اوقات، توانمندی مثبتگرا با نمرات بالایی در نیاز به تفریح همراه است.
سخن آخر
بسیاری از سازمانهای ما از داشتن محیطی سخت، خشک و کسلکننده رنج میبرند. این مسئله در سازمانهای دولتی و بزرگ بسیار بیشتر احساس میشود. خصوصاً در فرهنگهای سازمانی سنتی که تنها نیروهای با توانمندی اجرایی ارج و قرب داشتند، وجود محیط بسیار رسمی، خشک و سرد کاملاً مرسوم بود. در حالیکه چنین محیطهای فرهنگی به فرسودگی شغلی زودهنگام، عدم تعلق خاطر و وفاداری نیروها به شرکت و همچنین تعارضات بینفردی بسیار زیاد منجر میشود. اگر در تلاش هستید تا فضای سازمانی و شرکت شما با انرژی مثبت و حال خوب همراه باشد، وجود نیروهای مثبتگرا در شرکت خود را از دست ندهید.